یک دختر جوان برای یک مأموریت کاری چندماهه به کشوری دیگر رفت.
پس از دو ماه، نامه ای از نامزد خود دریافت کرد که در آن نوشته شده بود:
مری عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم
و باید اعتراف کنم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! و می دانم
که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده
بودم برایم پس بفرست.
با عشق : مایکل
دختر جوان خیلی ناراحت شد برای همین از همه همکاران و دوستانش خواست که
هر عکسی از نامزد، برادر، پسر عمو، پسر دایی ... خودشان دارند را به او
قرض بدهند!!!
سپس همه عکس ها را به همراه یادداشتی برای مایکل فرستاد.
در یادداشت نوشته شده بود:
مایکل عزیز، مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد
نیاوردم، لطفاً عکس خودت را ازمیان عکسهای توی پاکت جدا کن و بقیه را برای
من بفرست!!!
"من"